در این مقاله به چند نمونه از تعارفات زیبا و مضامین عالی از گفتار روزانه مردم منطقه کچومثقال اشاره میکنم:
خدا قوت
مردم منطقه به کسی که در حال انجام یک فعالیت روزانه و خستهکننده بود، خدا قوت میگفتند.
امروزه این عبارت نیروبخش، فراموش شده و به جای آن عبارت سخیف «خسته نباشید» سر زبانها افتاده است. روانشناسان میگویند ذکر واژه «خسته» اتفاقاً آدم خسته را خستهتر میکند، چون گوینده حالت بدنی و روانی را با ذکر این عبارت جلوی چشمش آوردهاست. “خداقوت” از دو کلمه معنوی و نیروبخش ترکیب یافته بود (خدا-قوت)و میتوان تصور کرد که فرد خسته با شنیدن این کلام پرمحتوا چقدر رفع خستگی میکرد.
الحمدلله
مردم منطقه در پاسخ به کسی که حالشان را میپرسید، با لحنی آرام و از ته دل، الحمدلله میگفتند. امروز میگویند: خوبم، بد نیستم و گاه به طرز ناراحتکنندهای میگویند مِرسی. الحمدلله، شکر خداوند را سر زبانهای مردم جاری ساخته بود و این شکر و سپاس خدا ، نعمت سلامتی مردم را افزایش میداد.
بسمالله
این عبارت قرآنی و نام اعظم خداوند را مردم به زیبایی و در جای خود استفاده میکردند. موقع صرف طعام به دیگران میگفتند: بسمالله ولی امروز میگویند بفرمائید. چقدر این اصطلاحات زیبا فضای ارتباطی مردم را معنوی میکرد. وقتی مردم نان داغ را با نام خدا مصرف می کردند ، برکت رزق و روزیشان را افزایش میدانند.
به مرحمت شما
امروز اگر احوال کسی را بپرسیم میگوید: چاکریم و یا میگوید نوکرم. دو واژه سخیف که تنفر ایجاد میکند و شنونده به راحتی تشخیص میدهد که طرف مقابل دروغپرداز و زبان باز است . متاسفانه اصطلاحات جاهلی و چالهمیدانی ورد زبان انسانهای متمدن و تحصیلکرده امروزی شده است. میتوان فضای آهنگین و لطیف گذشته را به یاد آورد که همسایهای در جواب احوالپرسی شما میگفت: به مرحمت شما.
از تصدق شما
صداقت، چاشنی زندگی مردم بود، آنقدر دلها پاک بود که کوچکترین لکه سیاه و کدورت روی آن به چشم میآمد. امروز کمتر کسی طرف مقابلش را به صداقت متصف میکند ولی در گذشته، مردم منطقه کچومثقال صداقت و تصدق را همچون آینهای روبروی هم قرار میدادند و این صفت زیبا را روزانه دهها بار به یاد هم میآوردند.
خدا عمرت بدهد
این عبارت دعایی را بیشتر برای جوانان و میانسالان به کار میبردند؛ دعایی که واقعاً اجابت میشد. امروز مردم اصطلاحات بیروحی مثل ممنون و تشکر به کار میبرند و اگر افرادی اصطلاحا با کلاس باشد میگوید: سپاسگذارم.
کسی امروز در ازای خدمت دیگران برای آنها دعا نمیکند، حتی پیرزنها هم به بچهها نمیگویند:خدا عمرت بدهد. کاش این دعا باز هم سر زبان مردم بیفتد تا اینقدر جوان مرگ شده نداشته باشیم (به اصطلاح مردم منطقه ما جونم مرگ شده)
خدا پدر و مادرت را بیامرزد
چقدر این دعا پرمعنا بود. روح بزرگان صبح تا شب مورد آمرزش خداوند قرار میگرفت. متأسفانه عبارات سطحی و بیمایه جای این کلمات آسمانی را گرفته است. امروز مردم در تهران و شهرهای بزرگ چقدر احتیاج دارند که کسی به آنها بگوید: خدا پدر و مادرت را بیامرزد، نور به قبرشان ببارد. ولی مردم گویی این عبارات را فراموش کردهاند. حتی شبهای جمعه که در خیابان خیرات میدهیم باز هم به جای طلب آمرزش اموات، مردم میگویند مِرسی و اگر کمی از گذشته مایه داشته باشند میگویند: قبول باشد، چون فرق خیرات و نذری را هم نمیدانند.
دعا گوم، صد دعام به جونت
گمان میکنم این اصطلاح مختص ولایت ما باشد یا حداقل همه جا به گوش نمیخورد. مردم در گذشته صبح تا شب برای همدیگر دعا میکردند. کلام ، نور هدایت و امید و آمرزش در میان مردم میپراکند. نه یک دعا بلکه صد دعا آن هم به جان همدیگر میکردند بدون اینکه کار بزرگی انجام شده باشد. حداکثر کوزه آب پیرزنی را از لب قنات تا کوچه پشتی برده بودند.
گلم جون
این عبارت ندایی بود. پیرزنها بچهها و نوههایشان را با این عبارت صدا میکردند. گُل و جان، دو چیز دوستداشتنی.
امروزه برای صدا کردن بچهها میگویند: کوچولو! هِی! آقا پسر، دختر خانم و واژگانی از این دست که هیچ کدام لطافت گلم جون را ندارد.
معقول باش
وقتی کودکی در کوچه و محله یا در اجتماع بزرگان شیطنت میکرد خطاب به او میگفتند : معقول باش. این واژه ثقیل و بزرگمندانه بیاختیار کودک را آرام میکرد. امروز میگویند آرام باش، ساکت باش، اذیت نکن. من هنوز احساس بزرگ بودن در کودکی را به یاد میآورم وقتی پیرمردهای خدابیامرز محل با متانت میگفتند: معقول باش ، و چون خشم میگرفتند، میگفتند: هرزگی نکن.
خدا به علیاصغر حسین ببخشدت
معنی این عبارت این بود که: خدا به حق علیاصغر حسین(ع) ترا به پدر و مادرت ببخشد. این جمله دعایی را بزرگترها برای بچههای خوب به کار میبردند. در فضایی که این کلمات سر زبانها بود بچهها بازیگوش اگر چه ولی سالم و قابل کنترل بودند.
برای جوانهای خوب و دست به خیر این عبارت به کار میرفت: “خدا زیر علم اباالفضل بلندت کند” یعنی اینکه در پناه حضرت اباالفضل بلند مرتبه شوی.
و سخن پایانی
شما خواننده گرامی میتوانید اصطلاحات دیگری ازین دست را به یاد آورید؛ سعی کنید برخی مواقع هم که شده این عبارات را بر زبان بیاورید تا به طور کلی از زبان مردم محو نشود. مشرف فرمودید، خدا پشت و پناهت. معنی این عبارت این بود که: خدا پشت و پناهت.
سید محمد میرکاظمی